والدین همواره به عنوان الگوهای رفتاری نقش بسزایی در تربیت روانی، فکری وروند اجتماعی شدن فرزندان خود دارند.الگوهای رفتاری که درهمه ی زمینه ها نقش خود را در روند رو به رشد کودکان ونوجوانان نمایان و در جامعه بروز داده و نمودعینی دارند.


نقش خانواده در ترویج فرهنگ مطالعه و کتابخوانی فرزندان

والدین همواره به عنوان الگوهای رفتاری نقش بسزایی در تربیت روانی، فکری  وروند اجتماعی شدن فرزندان خود دارند.الگوهای رفتاری که درهمه ی زمینه ها نقش خود را در روند رو به رشد کودکان ونوجوانان نمایان و در جامعه بروز  داده و نمودعینی دارند.

حال اگر بخواهیم به طور اخص الگوی رفتاری والدین را در تأثیرپذیری فرهنگی و فرهنگ سازی ترویج، توسعه وتعمیق کتاب ومطالعه مورد بازبینی قرار دهیم؛ بی شک اولین عامل و یکی از مهم ترین عوامل موثر در ترویج فرهنگ کتاب خوانی ومطالعه فرزندان، والدین هستند. وقتی پدر و مادر عادت به مطالعه داشته باشند و بخشی از فعالیت های روزانه ی خود را به خواندن ومطالعه اختصاص دهند، کودک و نوجوانی که زندگی کردن را با آن ها به تجربه نشسته، این مهم را خیلی زود می پذیرد، با آن انس و الفت یافته و به کار می گیرد و از همه مهم تر با کتاب آشنا شده و می آموزد که مطالعه را در زندگی خود جز امورات ضروری احساس کند.

حال اگر بخواهیم از این منظرگاه به بحث بپردازیم که نقش والدین و چگونگی ایجاد ضرورت مطالعه در خانواده های ما به چه صورت است ابتدا به این طرح مسئله می رسیم که: خانواده های ما چه قدر دراین امرکوشا بوده یا هستند؟ چه قدر برای به وجودآمدن فرهنگ کتابخوانی ومطالعه در کنار سبداقتصادی برای پدیدارشدن سبدفرهنگی در خانواده هزینه کرده یا برنامه ریزی دارند؟ آیا این دغدغه درآن ها وجوددارد که به همان میزان که امروز صرف هزینه های فرهنگی فرزندان خودکنند چندبرابر درآینده به آن ها برمی گردد؟

نباید این را فراموش کرد که گشودن دریچه های یادگیری، فرهنگ واندیشه سازی کودکان و نوجوانان از طریق مطالعه و کتاب خوانی میسر می گردد. درایجادنمودن علاقه مندی، تشویق و ترغیب کودکان ونوجوانان اگرچه بجز خانواده گروه هایی چون: همسالان، معلمان، مراکزفرهنگی هنری، کتابخانه ها، دستگاه های مرتبط با فعالیت های فرهنگی و متولیان فرهنگ کتابخوانی نقش بسزایی را ایفاء می کنند اما نمی توان از این واقعیت غیرقابل انکار  وعینی چشم پوشی کرد که پرچمدار این هویت بخشی فرهنگی خانواده بوده و دررأس همه ی آن ها قرار دارد.

بسیار مشاهده می شود که اغلب خانواده ها اعتقاددارند که مطالعه کردن وبه سراغ کتاب های غیردرسی رفتن فرزندان آن ها را درگیرکرده و از آمادگی برای کنکور و پیشرفت تحصیلی باز می دارد. به نظر خیلی از والدین مطالعه ی غیردرسی موجب می شود که تمرکز درسی و درک دروس فرزندان شان بهم بخورد و مانع موفقیت آن ها در کنکور شود. دراین میان خود بچه ها نیز وقتی تا آن زمان عادت به مطالعه را فرانگرفته اند از آن هراس داشته و کمتربه سراغ کتاب های غیردرسی می روند تنها بچه هایی ثابت قدم هستند که درهمان کودکی عادت به مطالعه درآن ها نهادینه شده واز آن لذت می برند.

این که چه عواملی موجب می شود تا خانواده ها برای فرزندان خود برنامه ریزی اصولی وآگاهانه ای نداشته باشند به دانش، بینش و نگرش خود والدین به مطالعه و کتاب خوانی برمی گردد. وقتی والدین در طول شبانه روز زمانی را به خواندن روزنامه، نشریات یا کتاب اختصاص نمی دهند چظور انتظار می رود که این فرهنگ در درون خانواده نهادینه شود؟

بدنیست به یک بازتعریف در مورد روانشناختی این امر داشته باشیم. از یک روانشناس می پرسند تربیت فرزند را در چه مرحله ای از رشد او باید آغاز کرد او در جواب پاسخ می دهد بیست سال قبل از تولد وی! حال این که والدین خود چه قدر تربیت یافته ی فرهنگی هستند می تواند کلیدرمزگشای این مهم باشد که چه قدر نقش اساسی وسازنده ای را درتربیت فرهنگی واجتماعی فرزندان خوددارند.

اگرچه این مثال می تواند در همه موارد تربیتی فرزندان مصداق عینی ونقش کلیدی ومهمی را دربرداشته باشد اما ازآن جا که بحث مورد منظور ما، تربیت فرهنگی و ترغیب کودکان ونوجوانان به فرهنگ مطالعه وکتابخوانی ست  آن را اختصاصی تر به موضوع ربط می دهیم.

یکی از موارد قابل اشاره در امر  آگاهی بخشی و آگاه بودن والدین جایگاه کتاب در خانواده هاست.